به یاد آوریم

        هفت سال پیش در چنین شبی که ما در آستانه ی آن هستیم

اهریمن ستم٬ ضحاک پیر ٬ فرستادگان وحشیش را به شبیبخون راهی

کرد و پیکر نجیب آن دو آزاده را در مامن خانه شان در تهاجم تیغ های

آخته درید.

      هفت سال پیش در چنین شبی سینه ی آن دو  دلاور را که همواره

برای استقلال و آزادی و عدالت برای ایران سپر کردند ٬ زخم زدند٬ دریدند.

      هفت سال پیش در چنین شبی آخرین فریادشان به درد نشست٬

به خون کشید و به گوش های ما نرسید. آنان رفتند ٬ داریوش و پروانه

فــــــــروهــــــــر سربلند ٬رفتند .

       و اینک هستی و مرگشان امانتی است در نزد ما ماندگان این خاک

تا به داو این امانت خونین ٬ عدالت رابیابیم ٬ و تمامی حقیقت را بخواهیم٬

تا به داو این امانت خونین آزادی را فریاد زنیم چنان که آنان تا آخرین نفس  

فریاد زدند. آنان رفتند امّا دادخواهیشان رسالت ما ماندگان است.

       مصلحت اندیشی در پیشگاه این خون مقدس ٬ مرگ اخلاق  است

در ما ٬مرگ انسان بودن ماست ٬  مصلحت اندیشی در پیشگاه  

این خون مقدس گناه ماست در پیشگاه تاریخ در پیشگاه

پاک عدالت ٬ تن به این گناه ندهید.

       مرگ نقطه ی پایان آنان نیست که با مرگشان در پیکر میهن ما 

 زندگی جاری کردند. خونشان  چون خون سیاووش می جوشد ٬  

چون خون سیاووش می شوید میهن ما را از تعفن و گنداب های 

اندیشه های خشک ٬ روسیاهی داد و ستد بر سر خون مقدس را  

بر خود نخریم ٬ مصلحت اندیشی نکنید٬ گناه نکنید.

            بر آن آزادگان بیداد رفت ٬ داد خواهیم این بیداد را

                              داد خواهیم این بیداد را

 مرگ بر استبداد

              زنده باد آزادی

                     پاینده ایران

                           ای ایران زنده بمان

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد