"خُنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر "
آن جا که از حافظ می گوید :" حافظی که زهد ریایی مشایخ شد و سالوس آنها را به نقد میکشید، هشدارمان میدهد.
نشان اهل خدا عاشقی است با خود دار
که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم
او به ما خبر میداد که واعظان «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» و چون به روز داوری باور ندارند، در کار داور، قلب و دغل میکنند. زیر خرقهی زنار پنهان میکنند و گشودن در خانهی تزویر و ریا کار آنهاست. در عین آلودگیهای فراوان، دعوی بیگناهی میکنند. خدمت دیگرشان، حمایت از خونریزان است. با این که هیچ نمیدانند، دعوی رازدانی میکنند. پیمان شکنند. نقد حافظ از جامعهی دینی و آفات آن پایان ناپذیر است ولی نقد حافظ باید تکمیل شود. حافظ هیچ تجربه و اطلاعی از جوامع توتالیتر و جنبشهای فاشیستی نداشت. چون نظامات فاشیستی بعدها به وجود آمدند. نظام توتالیتر و نظام سرکوب، رعب و وحشت است. جامعهی تک صدایی است که در آن فقط صدای رهبر شنیده میشود، جایی که جامعهی مدنی کاملاً سرکوب میشود و حوزهی خصوصی به رسمیت شناخته نمیشود، رهبر به مقام خدایی میرسد و آن بیچارهی خود هراس و دیگر هراس باید توسط مردم ترسیده شود. رهبر خودکامه همه را به شکل دشمن میبیند. دوستان دیروز، دشمنان فردای اویند. حتی مرگ رقبا خیال او را راحت نمیکند، باید خاطره و نام آنها از تاریخ و خاطرهها حذف شود. مردم به هر جا میروند و به هر کجا نگاه میکنند، باید او را ببینند. ما با سودا و تمنای ایجادِ چنان نظامی روبرو هستیم ."
و آن جا که . . .
سلام دوست من
دیگه پیدات نیست .
روز خبرنگار رو تسلیت میگم .
آپدیت هستم ....
یه سر بزن ....
یادمه یک موقع معنی خود شیفتگی و خود کامگی برام غریب و نا آشنا بود. امروز از هر سخنرانی و هر مصاحبه و هر سیاستگزاری و ......... بوی گند این آفت روح بلند میشه...... وقت گند زدایی نزدیکه.....